سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اگر خود را از معصیت ها پاک کنید، خداوند، دوستتان خواهد داشت . [امام علی علیه السلام]
مونا کتابدار ایران
 
ترانه کولی ها

یو هو ! یو هو !

با رقص کولی ها
غوغا شد در صحرا
مرغان خوش آوا
نغمه کن بر گلها
گل باران شد صحرا
خندد بر ما دنیا

یو هو ! یو هو !

جشن گل همه جا بر پا شد به صفا
گل رقصد به چمن خندان شد لب من
گیسو به ناز افشان کنی
دل در برم لغزان کنی
با رقص خود دل می بری
گل پیکری افسون گری

یو هو ! یو هو !

با رقص کولی ها
غوغا شد در صحرا
مرغان خوش آوا
نغمه کن بر گلها
گل باران شد صحرا
خندد بر ما دنیا

یو هو ! یو هو !

جشن گل همه جا بر پا شد به صفا
گل رقصد به چمن خندان شد لب من
گیسو به ناز افشان کنی
دل در برم لغزان کنی
با رقص خود دل می بری
گل پیکری افسون گری

یو هو ! یو هو !


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط موناکتابدار ایرانی 90/1/16:: 10:18 صبح     |     () نظر
 
کولی ها

کولی نام گروه‌های پراکنده? قومی است که در کشورهای مختلف دنیا به‌ویژه در اروپا و همچنین نواحی مختلف ایران همچون سیستان، خراسان، مازندران، گیلان، هرمزگان، خوزستان، سمنان و برخی دیگر از مناطق جنوبی و مرکزی ایران به سر می‌برند. کولی‌ها در سرتاسر دنیا به خواندن و رقصیدن شهرت دارند و مردمانی دوره‌گرد و خانه به‌دوش هستند که بیشتر در گذشته با اجرای برنامه‌های رقص و آواز در مسیر کوچ خود مردم را سرگرم می‌کردند، فال آنها را می‌گرفتند، کف‌بینی می‌کردند و در کنار آن به کارهای دیگری همچون آهنگری نیز می‌پرداختند.

خصوصیات فردی و رفتار اجتماعی، آنان را به کاستهای موجود در هند شبیه ساخته‌است. کولی‌ها از بازماندگان مهاجرینی هستند که به واسطه یک رشته حوادث و زمینه‌های تاریخی به ایران کوچیدند و از آنجا به سایر نقاط و اروپا رفتند. منابع تاریخی ایران در چند مورد اشاره‌های واضحی به چگونگی جابه‌جایی آنان دارد. یک دوره از مهاجرت آنان مربوط به پادشاهی بهرام گور پادشاه ساسانی است. گفته می‌شود نزدیک به هزار سال پیش، این قوم از شمال هندوستان سرزمین خود را ترک گفته در سراسر جهان پراکنده شدند. آنها به‌تدریج از طریق ایران به شمال آفریقا و سپس به اسپانیا و سایر کشورهای اروپایی کوچ کردند.

از آنچه که منابع قدیمی بازگو می‌کنند چنین برمی آید که بهرام گور برای شادداشت مردم و اینکه آنان از رامشگران بی‌بهره نباشند چندین هزار تن رامشگر را از هند به ایران آورده‌است. تعداد این کولی‌ها را فردوسی دوازده هزار نفر، ثعالبی چهار هزار نفر و نظامی شش هزار نفر ذکر کرده‌است.

حمزه اصفهانی این ماجرا را چنین بازگو می‌نماید: «بهرام گور فرمان داد که مردمان نیمی از روز را کار کنند و نیم دیگر را به آسایش و خوردن و خوش‌گذرانی بپردازند و بی‌خُنیاگران و کولیان شراب ننوشند. بدین سان خُنیاگران گران ارجدار شدند و مُزد هر دستی از آنان به سد درهم رسید. بهرام، روزی گروهی از مردم را دید که خوش‌گذرانی نمی‌کردند. گفت: مگر من شما را از پرهیز ِ خوشدلی و پایکوبی بازنداشتم؟ آن مردم در پیش او به خاک افتاده و گفتند: رامشگران خواستیم به زیاده از سد درهم، ولی نیافتیم. فرمان داد تا دوات و خامه (قلم) و صحیفه آوردند و به پادشاه هند نامه نوشت و از وی رامشگران و خُنیاگران خواست. وی دوازده هزار تن فرستاد. بهرام آنان را به شهرها و پیرامون کشور خود بپراکند، و شمار آنان به تناسل بیشتر شد که گروهی اندک از فرزندان ایشان هم اکنون برجای مانده‌اند و آنان را زط خوانند.»[?]

حمدالله مستوفی این داستان را اینگونه می‌گوید: «در زمان بهرام کار مطربان بالا گرفت، چنانکه مطربی روزی به صد درم قانع نمی‌شد. بهرام گور از هندوستان دو هزار لوطی جهت مطربی بیاورد و نسل ایشان هنوز در ایران مطربی کنند.»

فردوسی در این باره می‌گوید که بهرام هر کدام از ایشان را گندم و گاو و خر داد تا کشاورزی کنند و توده? مردم را رایگان رامشگری کنند. ولی آنان که اهل کار برزیگری نبودند، گندم و گاو را خوردند و تنها خر برایشان ماند و بهرام چون چنین دید، گفت که بار و بنه بر خر نهید و رود و بربط برگیرید و دوره گردی کنید و خوش باشید و توده? مردم را نیز خوشدل نمایید. این تیره در شاهنامه و چند بن مایه? دیگر لولی یا لوری نامیده شده‌اند و نیای مردمی بشمار می‌آیند که امروزه در ایران و سراسر جهان پراکنده‌اند. [?] [?] [?]

در منابع دیگری آمده‌است که کولی‌ها در عهد ولید بن عبدالملک، خلیفه اموی به ایران و بین‌النهرین آمدند. این کولی‌ها از حوالی رود سند سفلی، به طرف فرات یا دجله آمدند و به محض این که مستقر شدند، به دزدی و راهزنی و قتل پرداختند و راه بصره و بغداد را بستند و قیمت خواربار، بالا رفت و مردم در فشار قرار گرفتند. خلفا ناچار بودند پیوسته سربازانی را برای سرکوبی آنها بفرستند. سرداران مأمون از این مردم شکست خوردند و معتصم، سرلشکری عرب به نام عجیف را که مورد اعتمادش بود مأمور سرکوبی کولی‌ها کرد و بالاخره در سال ??? ه‍. ق توانست راههای ارتباطی آنها را ببندد و آنها را وادار به تسلیم کند. مردم بغداد که از این پیروزی بسیار شاد شده بودند، با دیدن کولی‌ها که وادارشان کرده بودند با لباسهای مخصوص خود در قایق‌هائی بنشینند و ساز بزنند و آواز بخوانند، شاهد انتقال آنها به خانقین و سپس به مرزهای سوریه بودند. کولی‌ها هر جا رفتند گاومیش‌هایشان را هم بردند و می‌توان گفت که تکثیر گاومیش در خاور نزدیک و اروپا به دست کولی‌ها بوده‌است.[?]

در منابع تاریخی مربوط به دوره افشار نیز اطلاعاتی در این باره وجود دارد. تاریخ نادرشاهی از هنرمندانی سخن به میان می‌آورد که همراه با غنایم نادرشاه از هند آورده شدند. کتاب یادشده در این باره می‌نویسد: «نادرشاه صد تن از خواجه‌سرایان، صد و سی نویسنده، هزار و دویست آهنگر، سیصد بنا، صد سنگتراش و دویست و بیست درودگر به قندهار فرستاد و نقشه شهر جهان‌آباد را بر داشتند و برای سرگرمی سپاهیان چندین دسته از خنیاگران و نوازندگان و بازیگران را نیز از هند به ایران آوردند.»

نیز در عالم آرای نادری آمده‌است: «این هنرمندان که به میل خود در ایران می‌زیسته‌اند، ضمناً وظیفه‌دار آموزش و فنون خویش به عمله? طرب ایران بوده‌اند»

همچنین در کتاب جهانگشای نادری آمده‌است: «جمعی از اربابان طرب هندی که در سلک مطربان سرکار انتظام داشته‌اند، چون جمعی را قانون سازندگی و فنون نوازندگی به طریق هند آموخته و در رقص و رامشگری ماهر ساخته بودند، لذا ایشان را نیز مرخص ساخته و فرستادند.»

تعدادی از سفرنامه‌های مربوط به دوران معاصر نیز اطلاعات چندی را درباره? کولی‌ها در اختیار می‌نهند. رابینو درسفرنامه خود که به سال ???? میلادی نگاشته شد، راجع به اقوام ساکن در شمال ایران از برخی خانوارهای گودر، بنکشی، بربری، کراچی یا کولی‌ها یاد می‌کند که هندی الاصل هستند. همچنین چی پی تیت انگلیسی در یادداشت‌های سفر به ایران که به سال ???? میلادی نگاشت از خانوارهای کولی درسیستان یاد کرده و آراء نه چندان مستدلی را در مورد اصل و نسب و حرفه آنان ارائه می‌نماید.

وضعیت کنونی [ویرایش]

امروزه کولی‌ها در تعدادی از کشورهای آسیایی همچون ایران و ترکیه و تقریباً تمام کشورهای اروپایی هستند و مشکلات و مسائل اجتماعی بسیاری را سبب می‌شوند و البته سختی‌های زیادی را نیز متحمل شده‌اند. بیشتر دولت‌ها سعی کرده‌اند که آنها را محدود کنند. زندگی آنها با زندگی متداول اروپا کاملاً متفاوت است. امروزه بسیاری از آنها دیگر کوچ نمی‌کنند ولی نحوه زندگی خود را تغییر نداده‌اند.

گفته می‌شود که بیش از دو میلیون کولی در روسیه زندگی می‌کنند. آنها توانسته‌اند به سهم خود بر فرهنگ روس تأثیر بگذارند. در روسیه به کولی‌ها «تسیگان» گفته می‌شود. البته امروزه کمتر شاهد برپایی گروه‌های رقص و آواز تسیگان‌ها هستیم. کولیان کم وبیش در همه جای گیتی به ویژه سرزمینهای اروپایی پراکنده‌اند.

اگرچه امروزه کولی‌ها تقریباً در مجموعه فرهنگ، اعتقادات و آداب و رسوم مناطق حل شده‌اند، ولی هنوز برخی از آیین‌ها و آداب قومی مانند مراسم ازدواج، طلاق، نوع مناسبات خانواده و برخی از شئون اجتماعی گذشته خود را حفظ نموده‌اند.

کولی‌ها در ایران [ویرایش]

تاثیر و تاثر فرهنگی و هنری قوم کولی‌ها در ایران بارز است. آنها در مقاطعی خاص از تاریخ ایران در حفظ، احیاء و اشاعه? تعدادی از هنرهای ملی و بومی نقش مهمی ایفا نموده‌اند. ایفای چنین نقشی که از موقعیت حرفه‌ای آنان ناشی می‌شده در تداوم برخی هنرها از جمله موسیقی، رقص و نمایش تاثیر قابل به جای گذاشته و در پاسداری از آن سهم بسزایی داشته‌است.

روزگاری کولی‌ها در کرمان و فارس بیشتر بودند، ولی بعدها در عراق و آذربایجان نیز ساکن شدند. سرجان ملکم در حاشیه تاریخ ایران می‌نویسد که دائماً در آذربایجان با «اوبه»های کوچکی از کولی‌ها برخورد داشته و عادات این قوم مثل کولی‌های آواره انگلستان بوده‌است. مردم ایران به آنها «قاراچی» می‌گفتند که در زبان ترکی به معنی «آدمهای سیاه‌پوست» بود.[?]

نام [ویرایش]

واژه کولی را از ریشه کابلی یا کاولی دانسته‌اند.[?] و به آن لولی هم گفته می‌شود.

این مردم در ایران به نامهای «لولی»، «لوری» و «جت» شناخته می‌شدند و امروزه در مناطق مختلف ایران با نام‌های متفاوت شناخته می‌شوند.

همچنین با توجه به اینکه پیشه آهنگری حرفه بسیاری از کولیان ایران است در برخی بخش‌های ایران یه ایشان چلنگر هم گفته می‌شود. در عراق «غربت» و «کولی» و در هندوستان به آنها «کاولی» می‌گویند و در ایران با حذف «الف»، کولی نامیده می‌شوند. لغت «قرشمال» که در خراسان رایج است به معنی «غیرشمار» یا «بی‌شمار» یا «در شمار غریبه‌ها» به کار می‌رود. «قراچی» به معنی سیاه‌چادر به خاطر سیاهی پوست کولی‌ها و درواقع همان لغت «غرچه» فارسی به معنی ابله‌است.[?]

 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط موناکتابدار ایرانی 90/1/16:: 10:16 صبح     |     () نظر
 
در گذشت رضا صفدری عزیز را تسلیت عرض میکنیم

 


از برت دامن کشان، رفتم ای نامهربان

از من آزرده دل کی دگر بینی نشان؟

رفتم که رفتم ،رفتم که رفتم

از من دیوانه بگذر ،بگذر ای جانانه بگذر

هر چه بودی هر چه بودم بی خبر

رفتم که رفتم،رفتم که رفتم

شمع بزم دیگران شو ،جام دست این و آن شو

هر چه بودی هرچه بودم ناگهان

رفتم که رفتم، رفتم که رفتم

بعد از این کن فراموشم که رفتم

دیگر از دست تو می نمی نوشم که مستم

با دل دیر آشنا گشتم از دامت رها

بی وفا! بی وفا! بی وفا! رفتم که رفتم



روحش شاد



کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط موناکتابدار ایرانی 90/1/12:: 12:51 عصر     |     () نظر
 
کارشناسی ارشد پزشکی

به اطلاع کلیه داوطلبان می رساند

1- افرادی که ثبت نام خود را انجام داده اند میتوانند از تاریخ 21/1/90 لغایت 23/1/90 نسبت به تصحیح ، ویرایش اطلاعات و ارسال مدارک ناقص خود اقدام نمایند و افرادی که متقاضی ثبت نام در آزمون کارشناسی ارشد سال 90 بوده و به هر دلیلی در مهلت تعیین شده از تاریخ 4/12/89 لغایت 24/12/89 موفق به ثبت نام نشده اند، می توانند از تاریخ 21/1/90 لغایت 23/1/90 نسبت به ثبت نام و ارسال مدارک خود اقدام نمایند. بدیهی است این تاریخ به هیچ عنوان قابل تمدید نیست.


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط موناکتابدار ایرانی 90/1/9:: 3:35 عصر     |     () نظر
 
آزاد

+ دلم شیشه، دلش سنگه....واسه سنگه دلم تنگه....


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط موناکتابدار ایرانی 90/1/9:: 2:29 عصر     |     () نظر
 
بدون شرح

+ بدون شرح . . .


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط موناکتابدار ایرانی 90/1/4:: 10:52 صبح     |     () نظر
 
سال نو مبارک

+ بوی باران ; بوی سبزه ; بوی خاک شاخه های شسته ; باران خورده ; پاک آسمان آبی و ابر سفید ، برگهای سبز بید عطر نرگس , رقص باد نغمه شوق پرستوهای شاد خلوت گرم کبوترهای مست نرم نرمک می رسد اینک بهار خوش به حال روزگار --- با ارزوی 12 ماه شادی 52 هفته خنده 365 روز سلامتی 8760ساعت عشق 525600دقیقه برکت 315300ثانیه دوستی و عاقبت بخیری شما و خانواده گرامی ((( سال نو پیشاپیش مبارک )))


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط موناکتابدار ایرانی 90/1/2:: 11:18 عصر     |     () نظر
 
نوروزانه

 

بیا بیا دلبرُوک مو قربون تو شُم دنیا دو روزه
بیا مکن شو روز مُو خورشید مُو صبح نوروزه
دیدی چطور مانند اُو یک سال برفت سال نو اومد
یک سال چونو تندِ برفت که پنِداری همین دیروزه

آی بیا که نوروزه دنیا دو روزه
 تا آدمی جون دلُم چشمون خُو وَرسُوزه
بینه که قد تو کمُون و پشت مو قوزه

بیا بیا اَفتُو غروب شد پشت کوه کم کم او شُو شد
بیا که باز سر زد ز کوه ماه همچونو یکهو مَهتُو شد
بُر چه چُنی بر چه چونو این چونی مَبُو دلبروک مو
این جور که میبینی زمونه سال به سال کهنه و نو شد

بیا بیا با هم برم بند دره یا چاره بالا
مگو صبا دیره صبا ورخِه بیا تا برم حالا
در آن دره دور از همه بی همهمه خرم وخندان
دور از شر و شور و شره با شرشر اُو کنم لالا


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط موناکتابدار ایرانی 90/1/1:: 9:53 صبح     |     () نظر
 
سال 90مبارک


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط موناکتابدار ایرانی 90/1/1:: 5:3 صبح     |     () نظر
<      1   2   3