ای مادر عزیزم
نگاهم که کردی دلم پر گرفت
دلم غربت زنگ آخر گرفت
نگاهم که کردی سکوتم شکست
درون دلم عشق گویی نشست
نگاهم که کردی خزان دلم سبز گشت
پرستوی عاشق پی قلب دیوانه گشت
نگاهم که کردی زمان صبر کرد
دل آسمان را پُر از ابر کرد
و بعد از نگاه تو باران گرفت
و عشقی درون تنم جان گرفت
نگاهم کن و باز با من بمان
تو حرف دل بی کسم را بدان
نگاهم کن ای زندگی بخش من
و با قلبم از عشق حرفی بزن
ای مادر عزیزم
در آسمانهای برین زمانی که فرشتگان با یکدیگر نجوا میکنند درمیان کلمات آتشین عشق خویش کلمهای به مقدسی نام مادر نمیتوان یافت.
کلمات کلیدی: