آن که مردم را به خدا خواند و خود به کار نپردازد ، چون تیرافکنى است که از کمان بى‏زه تیر اندازد . [نهج البلاغه]
مونا کتابدار ایران
 
شب انتظار

 

شب انتظار

 

شب به گلستان تنها

منتظرت بودم

باده نا کامی در هجر تو پیمودم

منتظرت بودم  منتظرت بودم

 

آن شب جان فرسا من بی تو نیاسودم

وه که شدم پیر از غم آن شب و فرسودم

منتظرت بودم  منتظرت بودم

 

بودم همه شب دیده به ره تا به سحر گاه

ناگه چو پری خنده زنان آمدی از راه

غمها به سر آمد

زنگ غم دوران از دل بزدودم

منتظرت بودم  منتظرت بودم

 

پیش گلها  شاد و شیدا

می خرامید آن قامت موزونت

فتنه دوران دیده تو از دل و جان من شده مفتونت

 

در آن عشق و جنون مفتون تو بودم

اکنون از دل من بشنو تو سرودم

منتظرت بودم  منتظرت بودم

منتظرت بودم منتظرت بودم

 دانلود


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط موناکتابدار ایرانی 90/3/14:: 7:53 عصر     |     () نظر